سر پسرم که شهر غریب بودم از نوزادی تک و تنها بزرگ کردم برا دخترم اومدیم شهر خودمون با خانواده شوهر دو تا کوچه فاصله داریم با مامانم اینا ده دقیقه فاصله دارم بازم هیچ کمکی نکردن خانواده شوهرم که نامردا کمک نکردن هیچ زایمان کردم هر روز می ریختن خونه ام باید براشون شام درست می کردم کوفت کنن خودشون هم یه استکان جا به جا نکردن مامانم اینا هر هفته جمعه می رم دخترم رو نگه می دارن البته الان دخترم دو سالشه از آب و گل دراومده تقریبا