خسته شدم از دست مامانم پر از طعنه و تنفره همش مریضم و بهم توجه نمیشه روزی صد بار چشام سیاه میشن
با حرفایی زشتی ک بهم میزنم ک نمیتونم بگم چی میگه
حس تنفر دارم نسبت بهش
زیر بار کارای خونه دارم له میشم هر دور روز یک بار میرع بیرون خواهر و برادرام رو میزارع خونه
ولی من دو سه ماهه رنگ بیرون رو ندیدم
ی دکتر نمیبره منو میگه دروغ میگی
دلم میخواد خودکشی کنم