2777
2789
عنوان

بچه آوردن

204 بازدید | 5 پست

من تا یه مدت قصد بارداری نداشتم، میخواستم کار کنم مغازه بزنم گواهینامه بگیرم برای استخدامی درس میخوندم و کلی هدف داشتم، قرار بود یه مدت بگذره وضع مالیمون بهتر بشه و ماشینم بگیریم بعد به بچه فکر کنیم ولی من یهو باردار شدم. 

بعدش اذیتا و سختیای دوران بارداری شروع شد و الانم ۵ ماهمه. باهاش کنار اومدم ولی من شهر دور از خانوادمم و هیچ دوست و آشنایی هم ندارم، همش تو خونه تنهام و این اذیتم میکنه. شوهرمم نمیذاره گاهی بیام خونه بابام چند روز بمونم.  میترسم افسردگی بگیرم

دیشب خیلی درد داشتم از زایمانم خیلی میترسم، با خودم گفتم اصلا من چرا بخاطر یه موجود دیگه باید اینقدر عذاب و سختی بکشم؟ اونم بچه ای که اصلا نمیخواستمش و تمام برنامه هامو بهم زده

یهو زیر دلم درد گرفت فک‌کنم بچم فهمید🥺 من واقعا چیکار کنم این فکرا تو ذهنم نیاد؟ میترسم بچه که اومد بازم نسبت بهش خنثی باشم یا افسردگی بگیرم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اون هدفهاتم بتونستی برسی هم خوبه ولی بچه شیرینی زندگیت و بذار شوهرت خوب تلاش کنه همه چی درس نیست گواهینامه و مغازه با بچه هم میشه زد راه انداخت واقعا اگه توانایش داری همیشه از خدا بگوقد ت بده اونی مقدر کردی درست بسازم وقدرانش باشم نه منفی گرا باشی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز