بچه ها مامانم دیسک کمر داره شدید دکتر گفته یا عمل کن یا مراعات زیاد نشین زیاد واینستا
ی ماه کامل بهش رسیدم با بچه هر روز اسیر بودم شوهرم هر روز بدون ناهار می موند درس های دانشگاهم دوتا شو افتادم هر روز مطب دکتر به جاش تو نوبت بودم تمام کارای خونه اشپزی همه چیز با من مردم زنده شدم تا دوباره مامانم سرپا شد از وقتی که یکم بهتر شد هر روز بیرون روضه چندین ساعت میشینه درمانشو نصف ول کرد 
بهشم میگم مراعات کن بابا منم ادم خسته میشم میگه به جهنم نیا دیگه
دوباره به فاصله ۴ ماه کمر درداش شروع شده خدایا میرم ی جور حرص می خورم نمیرم ی جور نگرانم
الان میگم بابا اگه اصولی درمانت ادامه بدی استخرتو بری هم هزینه کمتر میشه هم درد نمیکشی هم این همه ادم اسیر نمی کنی میگه تو خیلی سرزنش می کنی تو برای خودت میگی حالاخوبه برای من کاری نکردین
شما بودین چکار می کردین