زن داییم روضه داشت چن وقت پیش
بعد دست تنهاس دختر اینا نداره من تو پذیرایی کمکش کردم
بشکنه دستم ک نمک نداره
اینا حلوا درست کرده بودن تو قیف ریخته بودن نون بود درواقع
بعد من سینی رو گردوندم بعضی از زنا بجای یکی دوتا برداشتن
حالا امروز هی تیکه مینداخت آره حلواهامونم بد پخش کردید
همه چن تا برداشتن فلان کردن
فلان شده
اعصابمو ریخته بهم
تقصیر منه ک کمک کردم انتظار داشته وقتی اضافه س ندیم به کسی
هعی
میگفتی زندایی یه چماق بهم می‌دادی هرکس دو تا برمیداشت میزدم تو سرش
حلوا درس کردن براخوردن ن قایم کردن انقدر چشم تنگه روضه مراسم نگیره.
دیه نذریه دیه 😁 حالا من میکادو پخش میکردم هرکب میومد میگفت واسه بچمم بردارم یا میشه چندتا بردارم منم میگفتم باشه 🙃 تو دلم مبگفتم خو میخاد ببره به بچش یا خانوادش یا شاید خودش هوس کرده خیلی وقته نخورده ثوابه دیه
خب عزیزم شما برای رضای خدا انجام دادی بقیه حرفا برات مهم نباشه
