خب من برنامه مهاجرت تحصیلی دارم و چند سالیه که واسش تلاش کردم، مدرک زبان گرفتم .. رزومه جمع کردم
داداشم تازه یک هفتست که داره زندگی شروع میکنه( نه اینکه ازدواج کرده باشه، فقط صیغه و بله برون اینا.. زیاد سر در نمیارم حقیقتش)
ما باهم نشسته بودیم و داشتم با بابام در مورد برنامم و اینکه کارم به کجا رسیده صحبت میکردم مامانم یهو احساساتی شد گفت نرو
زن داداشم پرید وسط گفت مامان نگران نباش این الان بچست بزرگ میشه از سرش میوفته هوای رفتن و تازه میفهمه برنامه چیو داشته
من واقعا بهم برخورد و تموم زحمتایی که این سالا کشیدم و تموم بدو بدوهام یه لحظه از جلو چشمام رد شد .. و جا خوردم که چطور شخصی که سومین باری بود که همو میدیدیم و تا حالا باهاش جدی در مورد همدیگه صحبت نکردیم اینطوری هدف و تلاشهای منو زیر سوال برده و منو بچه خطاب کرده ، واسه چی ؟ واسه خودشیرینی جلوی مامانم ؟
ولی متاسفانه اسم خواهرشوهر رومه :)) هیچ چیزی نمیتونم بگم..