گفتم از بابات بخوای که برای من کاری بکنه یطوری منو ازین بحران زندگیم رد کنه و برسم به بهترین چیزا و تموم بشه مشکلات و سختیام که دیگه خیلی آزارم میده...گفتم که باباییت دوست داره اگه تو بگی بش حتما کمکم میکنه پس از بابا حسینت بخواه...نزار که دوباره غم بابام رو ببینم بزار ببینم که بابام از ته دل خوشحاله ، باشه رقیه جانم؟؟امشب امضا کن پای برگه زندگیم رو از بقیه هم بخواه که امضاش کنن مثل بابا حسینت، عمو عباست، داداشت علی اکبر، داداش کوچولوت علی اصغر...با امضا شما دیگه هیچکس نمیتونه اذیتم کنه ، پا در میونی کن برام ، جبران میکنم ، نزار بد شم... اگه هم نشد به فدای رقیه کوچولوی آقا امام حسین...
رقیه نجاتم میده ، میدونم...امام حسین رقیش رو خیلی دوست داره