خانومای عزیز من با خانواده شوهرم قطع رابطه کردم چون احترامی برام قائل نبودند دست بر قضا مادر شوهرم سرطان سینه گرفته و من نه باهاش کار دارم نه چیزی دربارش گفتم ولی اون همه جا غیبتم رو کرده که به گوشم رسیدن حالا امشب شوهرم گفت اگه مامانم بچمون نبینه و بمیره چیکار میکنی منم گفتم اون خودش نه ماه حامله بودم یه زنگ نزد حالم بپرسه بچم الان نزدیک یک سالشه یه بار نیومده بهش سر بزنه یعنی براش مهم نیست که ببینه نوه شو حتما باید ۲۰روز بیاد خونه من بخوره بخوابه خب بیاد ۳ساعت نوش ببینه بره چطور مادر من همیشه حال بچمو میپرسه قربون صدقش میره چرا مادر تو از روز اولی که بچمون به دنیا اومد اصلا براش مهم نبوده به نظر شما جواب خوبی دادم بهش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.