سلام من دنبال رمانی هستم که دختر ۱۵ سال سن داره و سالها پیش به خاطر یک سری تهمت و عکسهای اشتباه از طرف خانواده طرد میشه و به عموش پناه میبره بعداً درس میخونه و دکتر قلب میشه و به عنوان یک خدمتکار و تغییر چهره وارد عمارت پدرش میشه و بعد ثابت میکنه که اون بیگناه همچنین پسر خالهاش هم عاشقشه و اون رو دوست داره و تنها کسی که میفهمه اون همون دختر است دوست صمیمیشه که با داداشش نامزده و همچنین خواهرم داره که دو تا بچه داره و پدرش شدیداً ورود و گفتن اسم و علایق اون دختر را در عمارت ممنوع کرده شدیداً دنبالشم کسی اسمشو میدونه؟؟؟