ی دختر 20 ساله،درآمد داره(رنگ و کراتینه کار)
دانشجوی یه رشته ی تاپه و مهارت داره
با مامان باباش رابطش خوبه ولی با برادرش خیلی رابطه ی بدی داره وقتی دعواشون میشه افتضاح میشه در حد خون و خون ریزی و همیشه تو استرس برادرشه(بخاطره چیزای متعصبی)
حالا این دختره داستان تصمیم گرفته بره خارج از کشور ولی یکی دوسال طولی میکشه
شما باشید ازدواج میکنید تا به آرامش برسید و بعد با همسرتون مهاجرت کنید یا این یکی دوسالم یجوری میگذرونید؟ آخه شرایطش خیلی سخته یبارم خودکشی کرده
چیکار میکنید شما؟
اگه کیس خوبی باشه ازدواج بعد مهاجرت
اگه نباشه تحمل میکنم
حين اينكه كاراي مهاجرت و درست ميكنم
به ازدواجم فكر ميكنم و اگه مورد مناسب بود باهم ميريم
😐
تحمل میکنم
ازدواج باید قسمتت شه
آدمش باید باشه
همینطوری که نمیشه
یکی دوسالو میگذرونم!
شوهر ریسکیه قبل ازدواج قول میده بعد میزنه زیرش اونوقت دیگه دستت ب هیچ جا بند نی
ازدواج راه حل نیست به نظرم
اگر توی خونه براش سخته میتونه بره پانسیون این دوسال رو
یا اگر بردار فیزیکی اذیتش میکنه از طریق قانونی اقدام کنه
اما به نظرم به خاطر دوسال صبر کردن درست نیست ازدواج
اصلابه ازدواج فکرنکن تحمل کن یکی دوسالم بعدبرواونوربعداز۲۶.۷سالگی ازدواج کن
هیچوقتتتتت بخاطره فرارازدست خونکاده به شوهرپناه نبرچون اگریه آدم درست نصیبت نشه حالت ازاینی هم که هست بدترررررمیشه
اگه واقعا کیس خوبی باشه باهاش ازدواج می کنم و با اون میرم اگه هم که نه تنهایی میرم
ولی اسی یجوری تحمل کن دیگ 🚶🏻♀️
وقتی کسی رو دوست نداشته باشی و صرفا بخاطر آزادی ازدواج صورت بگیره بدترین راهه
بنظرم مهاجرت کنه
