دختر همسایمون بود آس محله خاستگارها همیشه میرفتند خونه اون ها منت که ترخدا دخترتون رو بدین پسر ما
امشب بعد ده سال دیدمش خودشو حیف کرده بود
دماغ عملی ابرو ها لیفت به سمت بالا زمخت
مژه ها در حال پرواز یه پرسینگ هم آویزون بینی
آنقدر ورزش بدنسازی کرده بود من خوشم نیومد از تیپش
تتو بزرگ هم پشت کمرش موهای فر قشنگش هم صاف کرده بود و رنگ روشن مایل به سفید لب هایش هم زل زده بود فکر کنم زاویه سازی هم داشت یادم صورتش گرد سفید بود مثل عروسک
یعنی واقعا اگر هزینه نمیکرد این همه بازم زیباترین بود
اما خودش خیلی راضی بود میگفت عکس های قدیمی رو نگاه نمیکنم،🤦