من دیگه دارم دیوانه میشم دستم درد میکنه قلبم درد میکنه انقد حرص خوردم
ای خدا مادرشوهرهرمو نابود کن یه زنه روانیه برادرزادم جهارسالشع مادرزادی دماغش مشکل داره تو دماغی حرف میزنه چون یبوست مزمن داره لاغره و ضعیفه
برگشته میگه رفتم کربلا برای برادرزاده میمون زشت مریضت دعا کرد خدا چرا سزای همچین زنی رو نمیده
انقد عوضیه ک فامیلش بچه دنیا آورد تازه رفت دید اومد طفل معصوم رو مسخره میکنه میگه زشته نچسب حالم از بچه بهم خورد
یعنی من کپ کردم از حرفاش همش همینه
بازم مینویسم بلاهایی ک سرم میاره