2777
2789

من خیلی تنهام ، تو ی خونه ک نه خواهری هست واس درد و دل ن برادر ، من جایی نمیتونم برم چون مامانم میگه داداشت بدش میاد نمیخواد بری میاد غر میزنه ب جون من ، حالا من فقط ی باشگاه خواستم برم تا کمی از این اتاق نحس و ماتم گرفته جدا بشم‌، اوایل ب حرفش گوش میدادم و نرفتم ولی دوهفتس با جسارت شدم و یک روز درمیون صبحا دو ساعت میرم باشگاه ، کسیم چیزی نگفته ولی هروقت از در میام داخل نشده مامانم با لبخند نگام کنه ، همش مانتومو نگاه میکنه ک مبدا جلوش باز باش،اونم باچادر،  امروز نتایج کنکور اومد من بعد ۳سال پشت کنکوری بازم فرهنگیان نمیارم ،خودم تا مرز سکته هم رفتم از ناراحتی دارم خفه میشم ، الان ب مامانم گفتم میخوام برم دانشگاه دولتی میگه نمیخواد برو پیام نور ک خوابگاه نداشته باش و مجازی باش، بهش گفتم من یک سال درس نخوندم ک حالا تو واسم تصمیم بگیری ، همینو گفتم تا تونست حرف بارم کرد ، که تو قبول نشدی معلمی این اه و دین منه ، من از تو راضی نیسم ،تو جن، ده ای ، 💔نزار بگم تو گوشیت چخبره، منم جوابشو دادم چون پرئودم و اصن حالت روحی خوبی نداشتم ، خیلی دلم میسوزه واس خودم ، زندگیم تباه تباهه، همه  همه خواهر و برادر قهریم باهم ، ی پدر دارم که به بددهنی تو شهر معروفه ، واس همین خواستگار ندارم یا اگرم داشتم مال چند سال قبل ک بدرد نمیخوردن، از لحاظ تلاش من خیلییییی تلاش کردم اما نتیجه کنکور بخدا حق من نبود، نمیتونمم برم ی حرفه یادبگیرم چون ن پولشو دارم ن اجازشو و نه تو شهر ما از این کلاسا هست 

اینم بگم با این سن، ی کیک یا پفکم میخرم مامانم با منت از چشمم درش میاره ، درسته منم جواب میدم ولی من ک دل درد ندارم زبون درازی کنم بچه ک نیستم۲۱ سالمه ن غرور مونده واسم ن چیزی ، واس کار نکرده هم همیشه تو این خونه بم گفتن خراب

هیچ چاره ایی ندارم ک رها بشم و برم دلم میخواد بمیرم ولی دارم زجر کش میشم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم همین الان کتک خوردم اینقدر گریه کردم دارم میمیرم 

بخاطر کنکور؟🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

ماهم عاشق بچه ایم ولی به رو خودمون نمیاریم که جلو بقیه وانمود کنیم خودمون نمیخوایم البته خدام به رو خودش نمیاره که ما عاشق بچه ایم. انتظار از درد دندان بدتره انتظارازکندن جان بدتره..

منم همین بودم

ازدواج کردم 

اوایل خیییییییلی سختی کشیدم

الان خداروشکر زندگیم خوبه


بسپار به خدا

واقعا درکت میکنم میدونم چقدر سخته💔

من هرشب تا صبح زیر پتو کارم اشک ریختن بود


دیدم که آدمی میتواند شفای آدمی باشد...🍃❤️

عزیزم میخوای یه رشته دیگه بخون بعدا شاید آزمون معلمی شرکت کردی قبول شدی رشته های مرتبط بخون درکت می‌کنم منم خونه بابام شرایط تورو داشتم واسه فرار ازدواج کردم و تنها شانسه خوشبختیم رو با انتخاب غلط از بین بردم سعی کن نداری حرفاشون روت اثر بذاره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز