دوستان من مادر شوهرم وسواس شدید تمیزیه اصلا وحشتناک. تو حموم خورده زمین دستش شکسته . من ۱۰ روز تموم براش پختم شستم حموم بردمش لباساشد شستم جاشو پهن کردم جمع کردم غذا بهش دادم .چند روز پیش بشقابو کاسه ای که شسته بودم رو پشت سرم شست و هرچیزی میشستم پشت سرم میشت و میگفت فردا سرم منت میزاری. به شوهرم گفتم من هرکاری انجام میدم دلیه ولی کار مادرت درست نیست شوهرمم به مادرش گفت زن من همه کارتو میکرد کار تو درست نیست . اونم شروع کرد نفرین کردن منو پسرش به منم گفت الهی کمرت بشکنه تو هیچ کاری برای من نکردی . به پسرشم گفت هیچ وقت هیچ کاری برامون نکردی با اینکه خرجشونو داره میده برنجو گوشتو تره بارو پول برقو خلاصه الان اینقدر دل شکستم که دوست ندارم کمکش کنم الان باز شوهرم داره میگه برو کمک مادرم بده به نظر شما چیکار کنم