ممنون از حرف های خواهرانه ت
منو همسرم عاشق هم بودیم ولی دوتا مشکل داشتیم راهمون دور بود و تفاوت سطح مالی خانواده ها
همه مخالف بودن و انقد بهم گفته بودن که تو نمیتونی بدون پول زندگی کنی که گاهی خودمم میترسیدم،ولی خواستمو وایسادم تا قبول کنن،
نمیدونم این عشق بامن چیکار کرد که کاملا عوض شدم،انقد خرجامو کنترل کردم که خداروشکر هم خونه خریدیم هم ماشین
الان بعد مدتها میخوام برم پیش فامیلام عروسی (به شدت تجملاتی ان) خیلی دوست دارم یه جوری بایه تیپی برم که جلی حرف واسه کسی نمونه(بعد ازدواجم خیلی حرفا پشت سرم زده شد)
البته که بازم حواسم به جیبم هست،امیدوارم بتونم یه لباس خاص و درحد توانم پیدا کنم
خیلی گیجم نمیدونم چجور لباسی بگیرم