من چند روز دیگه بله برونمه
تو این مدت با خانواده نامزدم تا حدودى رفت و آمد داشتم
بیرون رفتیم با هم
البته خیلى کم
با مامانش فقط یه بار رفتم بیرون یه باوم اومده خونمون
اون شبى که با هم رفتیم بیرون پیشنهاد پدر نامزدم بود به نامزدم گفته بود چون سحر یه کم خجالتیه و معذبه یه بار با مامانش و مامانت ٤ تایى برین بیرون
من نمیدونستم مامان نامزدم سر یه سرى از مسائل الکى ناراضیه ( قبلا تاپیک زده بودم )
قبول کردم و اونشب رفتیم و جو سنگینى بود اما اتفاق خاصى نیفتاد
چند روز بعدش من زیر زبون نامزدمو کشیدم و فهمیدم مامانش به ازدواج ما راضى نیست اونشبم که میخواستیم بریم بیرون مامانش هى بهونه میاورده که نمیشه نریم سرم درد میکنه بندازیم یه شب دیگه
حالا دوباره نامزدم میگه بیا جمعه با خواهرمینا بریم بیرون
من دیگه دلم نمیخواد قبل از بله برونم یا حتى عقدم باهاشون برم بیرون ولى نمیدونم اینو چه جورى به نامزدم بگم
اصلا سیاست ندارم
میخوام یه جورى بگم که خودم خراب نشم
چى بگم به نظرتون ؟