2777
2789

من نياز دارم به كمك من و شوهرم عقد كرديم قراره ٩ماه ديگه تقريبا عروسي بگيريم شوهرم پيش باباش كار ميكنه كار كه چه عرض كنم الان سه ماهي ميشه كاري نداشتن مدام بهش ميگم زندگي خرج داره خودشم ميفهمه ولي تلاشي نميكنه الانم مامان بزرگش مريض شده يه شهر ديگه تحت درمانن به جز دختراش كسيبو ندارن ماشين نياز دارن شوهر منم كامل اونجاست معلوم نيست تا كي امروز گفت ميخوام بيام پيشت با چنتا كار دارم باز ميخوام برگردم ديگه عصبي شدم گفتم تو اصلا به فكر كارت هستي به فكر من و زندگيمون چي؟چه جوري ميخوايي عروسي بگيري من چيكار كنم كمكم كنين لطفا

به من ميگه دكتر گفته مامان بزرگش معلوم نيست تا كي زنده باشه و اخراشه من واقعا خودشو خانوادشو دوست دارم براشونم ارزش قائلم مشكل من اينه نامزدم به فكر من و زندگيمون نيست خسته شدم از اين وضعيت

به من ميگه دكتر گفته مامان بزرگش معلوم نيست تا كي زنده باشه و اخراشه من واقعا خودشو خانوادشو دوست دا ...

توی این وضعیت حال مادر بزرگشون زمان مناسبی نیست برای تعیین تکلیف های زندگی، یا قبلا فکرشو میکردید یا الان اجازه بدید یکم جو خونشون ارومشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

توی این وضعیت حال مادر بزرگشون زمان مناسبی نیست برای تعیین تکلیف های زندگی، یا قبلا فکرشو میکردید یا ...

درسته ولي شايد حالا حالاها اروم نشه من اين وسط چه گناهب دارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز