من یک ساله عقدم‌و‌خانوادش ازم پنهان کردن
بعد از هزار‌و یک مشکل ک تو زندگیمون پیش اومد بلاخره خودش عتراف کرد همچین مشکلی داره
من از دیشب حالم بده ک بخاطر ی سری رفتارها ک ازش میدیدم ب خانوادش میگفتم
و جواب میدادن مشکلی نیست و انقدر دروووغ
کسی تجربه داره؟
مثلا چه رفتار هایی؟
مشکلش چیه چطور متوجه شدی
منم بیش فعالم در حد دارو نیستم ولی زندگی نرمالی دارم
دست ب ی سری اقداما زد ک همش میگفتیم چرا اینکارو میکنه
الانم میگ بمون باهام من بخاطر تو تمام تلاشم میکنم خوب شم
اما خیلی اذیتم حس بدی دارم
از ی طرف دلم براش میسوزه و‌ددوسش‌دارم
کسی که بیش فعاله چه کارایی میکنه؟شرایط سختیه متنفرم ازآدمایی که بادروغ ازدواج میکنن
به نظرم باهاش بمون و سعی کن با عشقت درمانش کنی
میدونم سخته ولی خب زندگی بالا و پایین داره
من همیشه وقتی مشکل پیش میاد و خانما میلن میگن سریع میگم طلاق
ولی اینجا واقعا دست خودش نیست و از بیشعوریش نیست مریضه پس کنارش بمون
خب اون دروغ بحثش جداست و باید روی اون خیلی فکر کنی که همچین چیزی بزرگ و تاثیر گذاری رو وقتی پنهون کردن و راجبش دروغ گفتن آیا میشه به این زندگی اعتماد کرد یا نه
از سر دلسوزی باهاش نمون اگه واقعا عاشقی و واقعا میخوای که بمونی کمکش کنی و زندگی بسازی روی موندن فکر کن وگرنه موندن از سر دل رحمی و دلسوزی اشتباه محض و بدی در حق جفتتونه
بیش فعالی چیزیه که خیلی رایج شده ، دارو و درمان های متفاوت داره و با دوری کردن از یه سری محرک هاش مثل کافئین و ادویه جات میشه اثرشو کم کرد . اگه تصمیم داری باهاش بمونی باهاش حتما چند جلسه پیش دکتر و مشاور برو دقیق ببین در چه سطحیه و تو باید چجوری باهاش برخورد کنی
الان هم هیچ تصمیمی راجب این موضوعات نگیر چون تو شوک و هیجانی و ممکنه تصمیم اشتباهی بگیری
موفق باشی
