2777
2789

سلام عزیزای دل...

خوشگلای نی نی سایت...

عاقا اول جریانو بگم ک حوصلتون سر نره...بعدم هر کسی خواست و دوست داشت در حد توانش بهم کمک کنه ک یاسین های باقی مونده رو تا شب بخونم و تموم بشه💜

شوهرم رفته بود پیش دوستش ک سوپر مارکت داره...

زنگ زدم بهش گفتم مایع یادت نره بخریااااا حتما بگیر گفت آره یادمه خودم پیش حسینم الان بهش میگم بذاره دم دست ک وقتی میام بیارم....

اینام مغازشون خیلی بزرگه ی مغازه رو دو قسمت کردن یکیش رو ک سوپری کردن یکی دیگشم کردن ابزار فروشی.

خلاصه سوپری رو بسته بوده از تو ابزار فروشی از نردبون بالا میره ک بره تو سوپری شوهرم میگه بخدا بهش گفتم ولش کن فردا صبح میام میگیرم گفت ن میرم ی دیقه میارم گقتم بیا از در برو کلید بده خودم میرم میارم از نردبون نرو و فلان...گفت رفتم دیگه دهنتو ببند الان میام....چند ساله باهم دوستن و خب خیلی باهم شوخی دارن...همینجوری ک کل کل میکردن این رفته و برداشته مایع رو داشته برمیگشته سر جاش بین دیوار سوپری و ابزار فروشی بوده ک یهو ی پاش خالی میشه و پرت میشه تو سوپری...

شوهرم میگه دیدم ی چیزی افتاد گفتم هیچی دیگه مایع رو ول کرد الان باید دهنم سرویس بشه برم باهاش جمع کنم میگه تو همین فکرا بودم دیدم صدای حسین نمیاد سریع رفته ک ببینه چیشده

این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁

خلاصه ک صداش میکنه میگه حسین کجایی چی شدی میگه داد زد افتادم مردم کمرم شکست همه جا خونه بیا

میگه اینو ک گف گفتم کثافت مسخره میکنه با خنده و فحش رفتم رو نردبون دیدم افتاده گف مغازه کلی دبه و اینام ریخته روش داشته میوفتاد از پلاستیک ظرفا میگیره با همونا پرت میشه تو سوپری خدا زحم کرد افتاد تو سوپری اگه میوفتاد سمت ابزار فروشی کلا نصف میشد....

اینام رفتن دکتر از ۸ شب تا ۵ صبح بیمارستان بودن

ی بیمارستان ک ۲ ساعت الکی علاف بودن آخر فهمیدن اصن سی تی اسکن ندارن...باز رفتن بیمارستان بعدی ک تا خون و ادرار و عکس و اینا گرفتن و جوابش اومده و گفتن باید بستری بشی چون مهره کمرت شکسته....

دو روز همینجوری سرگردون بودیم تا گفتن ک دکتر ک بیاد میگه عمل میخواد یا ن دیگه انقد استرس و ناراحتی و حس عذاب وجدان داشتم از درد و استرس اعصابم گ بهم میریزه گردن و شونه هام میگیره... رفتم دوش گرفتم انقد گریه کردم گفتم خدایا ۱۰۰ تا یاسین ۱۰۰ تا زیارت عاشورا و ۱۰۰ تا ایت الکرسی میخونم ک فقط عمل نخواد جوونه دو تا بچه داره بهش رحم کن...

خلاصه ک فردا ظهرش گفتن بیاید ترخیصش کنید شوهرمم گفت ک آره دکتر گفته باید ببریدش تهران اینجا عمل نمی‌کنیم اونجا بستریش کنید انقد گریه کردم تا گفت شوخی کردم باز از ذوق گریه میکردم....

خلاصه ک عزیزای دلم ۱۹ تا سوره یاسین مونده ک تا امشب وقت دارم یخونم واقعا دیگه چشام نمیبینه کلمات رو با اینکه بیشترش رو حفظم اما دیگه واااااقعا نمیتونم....

این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁

گفتم ببینم کسی دوست داره یاسین بخونه کمکم کنه واسه این ۱۹ تای اخر؟

این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من یکی میخونم ان شالله خدا شفاشون بده

قریون لطفت ممنون...

🥰😘

این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁

آها اینم بگم گفتن ک شکستگیش نیاز ب عمل نداره و با بستن مداوم کمربند و مراقبت خوب میشه...🥲

این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز