خواهرم با یه پسری به قصذ ازدواج در ارتباطه
پسره به خواهرم میگه اگه سرکارت اذیتی حتی لازم نیست کار کنی جهیزیه هم نمیخوام وظیفه منه تامین کنم همه چیو پسره ۳۱ سالشه
مادر پسره هروقت به خواهرم زنگ میزنه بهش میگه پسرم دست و بالش خالیه اگه میتونی دستشو بگیر
یا خیلی راجب جهیزیه تز میده .، حالا خواهر من از عروسی گرفتن صرفنظر کرده ولی مادره همش تیکه میندازه ک عروس فلانیا جهیزیه ش ناقص بود اصلا خوشم نیومد
بنظرتون خواهرم این حرفا رو به پسره انتقال بده؟ یا محل نده و سکوت کنه؟
منظورش اینه کمک حالش باشه دیگه فک کنم
برای ادمی که میخواد از جهیزیه هزارتا عیب و اسراد بکیره، اصلا نباید از عروسی صرف نظر کرد
بگه که به مادرش بگه دخالت نکنه.
حتما حتما حتما باید بگه
اگه از همین الان نگه دو روز دیگه رفتار مادره بدتر میشه
ینی بهش کمک مالی کنه
شایدم منظورش همینه ک عروسی نگیره
من پسرم!! به نظرم به جای اینکه به پسره بگه به مادر شوهرش بگه!! بگه اگه راضی نیستین نیاین خواستگاری و اینا!! به حای اینکه خانواده دختر تیکه بندازه برعکس شده!! قبل ازدواج تیکه میندازه بعدش دیگه الله و علم!!
مگه بچه ننه هست که بره بگه اقا اقا مادرت به من گفت که فلان کنو ایسار!! به نظرم با مادر شهرش صحبت کنه بهتره!! بعدش اینکه اونا تیکه میندازن که جهیزیه نگرفتی و اینا!! خب شما اگه توانش و دارید جهیزیه رو بگیرد و اونا هم عروسی و چیرایی رو که باید رو بگیرن!! ولی به نظرم نباید دیگران بین قرار هایی که عروس و داماد گذاشتن دخالت کنن!! خب این دو تا شاید با هم برنامه زندگیشون رو برنانه ریزی کردن!!
ممنون از راهنماییتون
اره خودشون برنامه ریختن ک عروسی نگیرن تواین گرونیا و هرگی هرچقد داشت وسیله بخره بزاره تو خونه کلا با رسم ورسوم پیش قرار نیست برن
ولی مادره خیلی دخالت میکنه ، نمیدونیم چطوری ساکتش کنیم که بی احترامی هم نشه اول کار
