یسری کاراش رو میگم بگید چیکار کنیم باهاش واقعا!!!!!!
مثلا خونشون یه شهر دیگست میاد شهر ما یک ماه تا دو ماه میمونه. تا ساعت ۳ ظهر می خوابه که هیچ. بعد من و مامانم ساعت ۴ از سرکار میایم اینم منتظره ما بیایم بیاد پیشمون میشینه تا ما چای و غذا بیاریم
چند بار همینجوری غذا نخورده ضعف کرده حالش بد شده ولی بازم منتظره ما بیایم براش بیاریم
تشکش چند بار خونی شده نشسته رفته و مامانم که آرتروز زانو داره براش شسته لباسشویی اتومات هم نداریم
گاهی داداشمم هست میشینه تا مامانم براشون چیزی ببره با اینکه می دونن مامانم پاش درد میکنه
وقتایی که داداشم بخاد کار خوبی کنه میشه شوهر اون ولی اخلاق بدش باشع میگه پسرتون داداشتون