آره دقیقا.
مثلا من توی نامزدیم برادرشوهرمم نامزد کرد.
رفتار خانواده شوهرم با جاری جدید خیلی فرق داشت.وقتی میومد بغلش میکردن،بیشتر ذوق میکردن.(البته جاریمم از من صمیمی تر رفتار میکنه،من در کل اهل اینجور کارا نیستم)
و تغییر رفتارا شروع شد.
حتی یه بار عید مبعث یادشون رفت منو دعوت کنن(تو هر مناسبتی دعوتم میکردن یا شوهرم میومد خونه ما) و من اتفاقی فهمیدم و دیدن که بد شد به زور گفتن باید بیای.
چون اون خودشو با مدل خانواده شوهرم وفق داده ولی من نمیتونم.
شوهرشم کلا عزیزتره چون ته تغاریه.
مادرشوهرم دو سه شب پیش جلوی همین جاریم انقد ازش تعریف کرد و من فقط لبخند زدم.ولی هرگز از من جلوی جاریای دیگه تعریف نکرده.
واسه زایمانش و نگهداری بچش هرکاری میکنن ولی من تنها کمکم مادر و پدر و همسرم بود.
الانم دیدم هرکار بکنم به چشمشون نمیاد سعی کردم بیخیالشون باشم.
کمتر میرم و کمتر صمیمی میشم.رسمی تر میپوشم و کمتر کوزت بازی میارم.
اینطوری ذهنم راحتتره