مامان منم یه پارچه ی گرون قیمت داشت داد به خیاط پارچشو داغون کرد فکرشو بکن پارچه ای که به متراژ ۴متره و حتی اضافه میومد آستیناش کوتاه بود
مامانمم روش نمیشد بره بگیره پولشو نده
منم نامردی نکردم رفتم لباسو ازش گرفتم گفتم پولشو واست انتقال میدم بعدم اومدم
بعدش هی زنگ میزد پولشو بزن به کارت گفتم بیشعور پارچه ی خداتومنو خراب کردی حالا پول میخوای
وایساد ناله و نفرین کردن منم آنقدر خفتش دادم دلم خنک شد