بچه ها من دیشب تاپیک زدم آخرین تاپیکم
میشه برید و فقط تیتراژ شو بخونید همه چیزو میدونید
دیشب خیلیاتون بهم گفتید که کاری کنم که این کار براش عادی نشه
منم از دیشب که دوباره سر همین موضوع دعوا رو شروع کرد
خودمو ناراحت گرفتم
باهاش گرم نگرفتم و دور و برش نرفتم زیاد
البته اون از من بیشتر خودشو ناراحت گرفته
خلاصه که الان هر دو قهریم
آخه نه میزاره با بابام حرف بزنم
نه با خواهرم نه برادرم با هیچکس
بعش الانم جای خابیدنش رو ازم جدا کرده
منم تنهام
به نظرتون همینجوری ادامه یدم