قضیه اینه ک این اقا دو ماهه پشت سر من میاد من رابطم خیلی با مامان بابام خوب نیست ک بهشون بگم
یه روز رفتم مطب بابام دیدم نشسته تو مطب داره با بابام خوشو بش میکنه جوری ک انگار همو خیلی میشناختن منم تا دیدمش دیگه نموندم
با چن تا شماره بهم پیام داده ک با هم حرف بزنیم من بلاکش کردم تا اینکه یه روز رفتم و پی ان بخرم اومدم کارت بکشم دیدم کارتمو تو ماشین جا گذاشتم وقتی برگشتم دیدم رفته تو حساب کرده شهرمونم کوچیکه نتونستم دعوا کنم باهاش اونجا
گفتم شمارتونو بدین من حساب کنم باهاتون گفت بهتون پیام میدم منم از بلاکی درس اوردم ک شماره حساب ازش بگیرم ک متاسفانه نداد
یه جورایی ازش بدم میاد ولی چون اشناس نمیتونم بد باهاش رفتار کنم ولی واقعنم نمیخام باهاش رابطه ای دلشته باشم
ببخشید زیاد شد دلم پر بود🥲