2777
2789
عنوان

ارتباط خانوادگی

103 بازدید | 2 پست

پارسال از پیش مادرم رفتم،رفتم دانشگاه یه شغل هم پیدا کردم،دو ماه پیش به پیشنهاد عموی بزرگم رفتیم خواستگاری


از دو هفته پیش نمی‌دونم چجوری به گوش مادرم رسیده بود از اون موقع همش زنگ میزنه و میگه برگرد پیش من و همش از اون دختر بد میگه،چی بهش بگم که دیگه اصلا کاری به کارم نداشته باشه

سلام خوبین؟

من همه ی تاپیک هاتون رو خوندم ، چقدر زندگیتون شبیه داستان زندگی منه ، منتها من دخترم ، و اینکه دایتانم شاید تلخ تر از مال شما باشه .

ولی با پویت و استخونم درکتون کردم . من الان ۱۷ سالمه و دارم همه ی تلاشمو میکنم که برای کنکورم رتبم سه رقمی بشه و برم یه دانشگاه دور . جایی که دورتر از این همه نحسی باشه . جایی که بتونم نفس بکشم .

میخواستم از وضعیت الانتون بپرسم .

خوبین از لحاظ روحی؟

خواستگاریتون چی شد ؟

میشه یکم برام از تجربیاتتون بگین 🥺

شما از من بزرگترین آخه . . . 

خیلی ممنونم و آرزو میکنم این همه دردی که کشیدین ، یه خوشبختی بیاد تو زندگیتون که همشو فراموش کنین یا حداقل از ته دل خوشحال بشین ☁️🌱

من از پشت روز های بی خاطره .... من از پشت زندان غم آمدم ....  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز