همسرم ی پروژه برداشته دوماه باید بره کرمان
منم نمیتونم باهاش برم
از الان عزا گرفتم چطور دوماه دووم بیارم
مخصوصا پدر مادرم هم بفهمن همسرم نیست نمیزارن تنها بمونم باید برم خونه پدرم اینجوری بیشتر اذیت میشم
از عصر که همسرم گفته فکرم درگیره🤦♀️🤦♀️🤦♀️
به به چه فرصتی
بابت این روزهای خوب خدا را شکر کن
الهی
سخته
ولی خب گاهی برای پیشرفت لازمه
انشالله برات زود بگذره
همسر منم ده روزی رفتن سفر
سختمه
دوماه چ زیااااد
کارش چس هست
میگذره سعی کن روزا بمونی خونه خودت شبا بری خونه بابات
با دوست و گردش سرتو گرم کن
ای کاش میتونستی باهاش بری .ولی اگه نمیتونی روزا خونه خودت باشه شبا برو خونه پدرت
اشکال نداره
منم دو ماه تنها بودم. دوبار رفت با یک بچه کوچیک تنها بودم. بیرون شهر هم زندگی میکردم میترسیدم.
بار سوم با دو تا بچه یکی نوزاد بود تنها بودم.
اشکال نداره. چاره چیه..
اگه نمی تونی بری، اول سعی کن تحمل کنی و محکم و مستقل باشی..
دوم اگه خانواده ات گفتن بیا اینجا بمون. برو چند روز وو بعد برگرد.. بگو به هر حال کار همسر من اینه و منم باید عادت کنم که مستقل بشم.. بگو میرم باز برمیگردم خونتون.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
