تو تاپیک قبلیم نوشتم طولانیه نمیشه دوباره بنویسم لطفا راهنماییم کنید 🙏🙏🙏
واقعا دیگه گیر کردم
بیخیالشون میشدم
بنظرمن کاش خودت با مادرشوهرت حرف میزدی
ببین خودت تایپ کردی ی خانم باسیاست چیکار میکنه...خانم باسیاست با سیاست از خودش دفاع میکنه نه اینکه با سکوت حرف اونارو تایید کنه....همون موقع ک دیدی مادرشوهرت ناراحته باید قانعش میکردی ک تو این حرفارو نزدی دقیقا همینایی ک بما گفتی باید ب اون میگفتی
این جمله اخر چقدر قشنگه مگ منو نمیشناسی مامان مگ من اینجور ادمی ام....همون موقع ک تنور داغ بود باید میچسبوندی ولی حالاهم اشکال نداره....قشنگ ی دسته گلی کادویی چیزی بگیر برو خونشون دست وروبوسی و اینا بعد براش توضیح بده بگو مامان ببخشید ک حرفای فلانی باعث ناراحتی شد ولی مامان من بخاطر شما اومدم اینجا با جون و دل ک بمامانم خدمت کنم مگ من دختر شما نیستم چطور منو باور نکردین بخدا من هرموقع خاستم غذا و داروی شما رو اماده کنم فلانی اجازه نمیداد میگفت خودم انجام میدم تو ب بچه هات برس چ میدونستم شما اینطوری برداشت میکنی..اگ حالش هنوزم خوب نشده بگو اصلا بیا بریم خونه ما وسیله هات جمع کن بریم ی تعارف بزن...واینکه به همراه این حرفا یکم قربون صدقه ایناهم برو قربونت بشم فداتشم من شمارو خیلی دوست دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
