ی خانم باارایش خیلی زیاد داشت باتلفن حرف میزد یهویی بای حالت خیرشدن نگاه شوهرم میکرد شوهرمم سرشو گرفت پایین به راهش ادامه داد
نمیدونم توی مجلس عزای امام حسین اینهمه ارایشواسه چیه
به شوهرم گفتم خانمه چجورنگاه کرد مثل اینکه میشناخت ما توی این محل تازه اومدیم و کسی رو نداریم عجیب بود