شوهرم تک پسره لوس عصبی
مادر شوهر وسواس تمیزی که خونشون نزدیک خونمونه و پسرم سه و نیم ساله م دوستش داره و میخواد زود به زود بره خونه شون و اون تمیزی براش مهمه پسرم شلوغ بازی در میاره سر پسرم داد میزنه و پسرم رو عصبی میکنه در حدی که خودشو میزنه
پدرشوهر عصبانی بی منطق که به حرف ۴ تا دخترش فقط عمل میکنه و مدام منطق من رو برای هر نظری لگد مال میکنه
خواهرشوهرهای به ظاهر خوب اما حسود به خاطر وضع مادی نسبتا خوب برادرشون که دست بزن هم داره و از این موضوع هم خیلی خوشحالن
من دو تا پسر دارم که تو اقلیت ما پسر زا بودن مهمه که به نظر خودم مسخرس خواهرشوهرام که دختر دارن و به نظر من زیباترین هدیه خداست به صورت غیرمستقیم پسران من رو مسخره و رد و نفی میکنند
بعد هفت سال از برادر عصبی شون زده شدم و رفتم خونه بابام به خاطر پسرام برگشتم همشون تغیرات اساسی کردن و من نیز تغیرات اصولی تری.قبلا مثل یه دختر بودم براشون.الان مثه یه عروس به تمام معنا شدم.الان درخواست کمکم.پسرم وابسته نزدیکی خونه مادرشوهرمه...چه جوری اونو راضی نگه دارم که نره چون واقعا براش اونجا سمه.دو تا عمه ش اونجان هر روز.همه ش سرزنشش میکنن.منم که همیشه نمیتونم باهاش برم.اونا از وجود من خوششون نمیاد.وقتی میرم مادرشوهرم لحظه ورود حتا منو نمیبره تو خونه تو بالکن میشینینیم تو این گرمای تابستون.حتا یه چای هم خونه شون نخوردم.پسرم چجوری جذب بشه...راهنمایی کنید لطفا