2777
2789
عنوان

خاطرات زایمان

306 بازدید | 31 پست

چرا وقتی ی خانم زایمان میکنه بقیه ک سابقه زایمان دارن درکش نمیکنن چرا خانم ها پشت همدیگه نیستن واقعا چرا 

از خاطرات زایمانم میتونم ی کتاب بنویسم از بس ک درک نشدم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اینکه زن ها پشت هم نیستن کاملا بهش ایمان دارم 😐😐

و اینکه وقتی به کسی که تازه ازدواج کرده هی پیشنهاد بارداری میدن یا هی ازش میپرسن که چرا بچه نمیخای و زود بیارو ..... 

واقعا نمیفهممشون 

چون مادرا همش نگران دختراشونن و میگن تا میتونی دیر بچه دار بشو 

ولی معذرت میخام مادرشوهرا و شوهرا مثه کودن ها فقط پیشنهاد بارداری میدن 


من از اینکه بچه دارم خدارو شاکرم 

ولی از اینکه بچه بودم و منو مجبور کردن هیچ وقت ازشون راضی نمیشم

اینکه زن ها پشت هم نیستن کاملا بهش ایمان دارم 😐😐 و اینکه وقتی به کسی که تازه ازدواج کرده هی پیشنه ...

منم ب زور حرف مادرشوهرم بچه آوردم اونم ۴ماه بعد عروسی ولی برا زایمانم کاری کرد باهام ک از هر چی بچه و زایمان متنفرم 

کلا بعضی خانوما اینطورین مخصوصا جلو جنس مذکر میخان خودی نسون بدن و بگن ما خیلی اکی و خوبیم بقیه زنا ...

خودشون حالا همش میگن طبیعی درد نداره ۱۰روز خوابیدن بعدش ک مادرشوهرشون اومده جاشو جمع کرده شاکی هستن ولی من سزارین بودم ۱روز نزاشتن بخوابم خیر ندیده ها انقد دوست داشتم بخوابم حسرت شده برام ب خدا

چرا طبیعی بود زایمانت؟

نه سزارین بودم هم بچم زردی داشت و کولیک و رفلاکس اصلا خواب نداشت 

مامانمم هم ک اومده بود بهم برسه مادرشوهرم هم میومد نمیزاشت بخوابم خوراکی هم بهم نمیدادن 

خودشون حالا همش میگن طبیعی درد نداره ۱۰روز خوابیدن بعدش ک مادرشوهرشون اومده جاشو جمع کرده شاکی هستن ...

کار خودت بکن نزار دخالت کنن با سیاست و ارامش حرف خودت پیش ببر از بچه داریتم لذت ببر 

البته من فقط از طرف مامانم درک شدم  حالا مشکل شما چی بود که درک نشد

منم بازم مادرم خوب بود ولی خیلی می‌ترسید ک برام ی چیزی بیاره بخورم همش میگفت الان میان میگن خوراکی ها تموم شده چون مادرشوهرم خیلی آمار یخچال داشت شوهرم میرفت پسته میخرید میگفت چرا میخری جلوی من تازه

خودشون حالا همش میگن طبیعی درد نداره ۱۰روز خوابیدن بعدش ک مادرشوهرشون اومده جاشو جمع کرده شاکی هستن ...

منم باردارم ...مادرشوهرم طبقه پایین ما هستن ..یه بار نگفت بیا غذا بخور یا برام بیاره ...هرموقع هم که شوهرم بهش زنگ زد ناهار چی داری همش میگه هیچی نداریم ،پول نداریم .فقط برا ما نداره ولی جاریم که میاد غذا خوب میپزه ..حالا منم اصلا نمیرم خونشون و امروز پدر شوهرم میگفت چرا نمیای ؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792