من خواب دیدم دخترم بهم گفت من میخوام تواتاق خودم بخوابم ونصف شب بغض الوداومد پیشم گفت مامان من هرجامیرم این خانوم میادپیشم میگه این سفره رو بگیرین پهن کنید حالا دخترم اینارونگفت به خودم الهام شد توخواب درواقع خودم دارم این صحنه رومیبینم که یه خانومی ۵۰ درصد شبیه مادرهمسرم یه تشت تودستش بود میگفت این سفره رو بگیرید پهن کنید سفره سبز بود
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//
این کاربری متعلق به زنی است که هیچکس دوسش نداره جز مامانش...توجه:اگرچیزی مطابق عقاید شما نیست دلیل نمیشه که اشتباه باشه پس به عقاید همدیگه احترام بزارید