خلاصه بخوام کنم من با جاریم بزرگترم که اولی میشه و خونش شهرستانه ارتباط پیامکی دارم چند وقت یه بار و حرفایی رد و بدل میکنیم بالاخره ... جاری دومیم تو یه شهرم باهاش ولی نهایت ارتباطمون خونه مادر شوهرمه یا اگه بخوایم همو دعوت کنیم یه زنگ بهم بزنیم... تفاوت سنی ام با جفتشون ده دوازده ساله. حالا چن وقت پیشا جاری بزرگم اومدن شهر ما و دو سه روز موندن ... شب آخری که خونه مادر شوهرم بودن بچه های جاری دومیم به هوای بازی با بچه های این میرن اونجا میخوابن و نمیدونم کی فرصت گیر میارن میرن تو ایتای جاری بزرگم و چت هاش با منو میارن و میخونن... دیگه رفتن خونه و گزارش کردن به مامانشون... اونم زنگ زده به مادر شوهرم گفته اینا داشتن تو چت هاشون آمار منو میدادن و به دختر من گفتن ول و فلان و.... حالا چند تا حرفم در مورد اون ما زدیم ولی واقعا من از دخترش همچین چیزی نگفتم ... به فرض هم که گفته بودم اصلا نظرم اینه که خیلی بیخود کرده بچه هاشو فرستاده جاسوسی و خبر کشی از گوشی شخصی ما و حرفای شخصی مون. شاید کسی تو خونش بخواد به دو نفر فحش بده ولی تو روشون باهاشون خوب باشه... حالام پروفایل زده که از اونی نترس که دشمن آشکارته از اونی بترس که تو لباس دوستی باهات دشمنه... حالا با خود من هیچ حرفی نزده و ندیدمش دیگه . هیچ عکس العملی ام نشون ندادم حتی میخواستم پروفایل بزنم یه متنی جوابشو بدم باز گفتم ولش کن ... منتها نمیدونم اگه دیدمش چه رفتاری کنم چون مطمئنم کاملا حق بجانبه
اینکه رفتن گوشی ما رو گشتن خیلی کار قشنگی بوده...
بچن دیگه از سر کنجکاوی وار دربنانه ها شدن لابد اسم خودشو مادرشو دیده کنجکاو شده . حالا اون بچه استباهم مرده باشه اگه که فضولی کرده باشه چیزی رو عوض نمیکنه . اشتباه شما بزرگتر بوده
اولش حسابی از اون دفاع میکرد چون پرش کرده بود... بعد که من گفتم خیلی بیجا کرده رفته گوشی مردم رو گشته ...تو خودت تلفنی شاید از هزار نفر بد بگی اگه اونا گوشی تو رو شنود کنن خوبه؟؟؟ بعدم من در مورد دخترش همچین حرفی نزدم باید بهم ثابت کنید من این حرفو زدم.