خانوما من چندماه بیشتر زندگی نکرده بودم ک زندگیم بهم خورد مادرشوهرم همه طلایی ک پیشش امانت بود ازمو بالا کشیدو نداد برد شوهرم اثاثارو جمع کرد قبلشم خیلی رابطه ی خوبی داشتم تو عقد اما تو عقد یه اختلاف پیش اومد ک اونم مادرشوهرم پیش اورد و ما بدون عروسی و با اختلاف رفتیم سر زندگی با اینکه سنتی بود و مادرشوهرم کاملا راضی بود حتی منم خیلی دوست داشت و بعدم اینجوری بهم خورد و منم رفتم سراغ مهریه و چون نمیخواستم جدا بشم دوباره بستم پرونده رو و این مدت کلی اذیتم کردن ک مجبور بشم همه چیو ببخشم اما منم بخاطر کاراشون ازشون شکایت کردم و اوناهم به همین شکل چون شکایت کرده بودمو یه جاهایی بیخ پیدا کرده بود بعد از ۳سال اومدن سراغم خودشو مادرش و شوهرم دوباره باهام رابطه برقرار کرد تا با یه مبلغی راضی به توفق شدم و اونم حق طلاق داد و تو این مدت من همش میرفتم پیش شوهرم و باهم بودیم اینو بگم از زمانی ک اثاثمو بردم و رفتم خونه ی پدرم تا وقتی سرو کلش پیداشد نزدیک ۳سال طول کشید و این مدتم همش دادگاه بودیم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
استارتر من میتوانم تا حدودی کمکتون کنم براتون درخواست میدهم اگر مایل بودید میتوانید قبول کنید
چجوری کمک میکنید عزیزم
« یه مشکل خیلی بزرگ دارم توروخدا از ته دلتون خواهرانه برام دعا کنید خدا کمکم کنه ،دستمو بگیره ، یکبار دیگه بهم فرصت بده و آبرومو حفظ کنه مشکلم ختم به خیر بشه.بخاطر بچم و خونوادم دعام کنید »»
خلاصه بعد ۳سال که من هرچی واسطه میفرستادم والتماس میکردم و حاضر نمیشدن بیان سراغم و اشکموبا دروغ و اذیتاشون درمیوردن سر و کلش پیدا شدو من برد و اورد خونشون(مادرش شیرازه) باهم درارتباط بودیم و بعد اون توافقم به همین شکل حتی سفرم رفتیم تا شروع کرد بهونه گیری و با اینکه وضعش خوبه میگفت ورشکست شدم بیا پولایی ک بهت دادموپس بده ... بعدم مادرش یه تهمت سنگین ودروغ بهم زد و اونم دوباره رفت پشت مادرش و دادخواست طلاق داد .... این پروسه بعد توافق حدود ۳هفته طول کشید... منم کفتم اگر واقعا دادگاه طلاقو بری دیگه واسه همیشه میزارمت کنار
و اونم گفت اگر میخوای ادامه بدیم باید اعتماد مارو برگردونی و به زبون بی زبونی میخواست توافقو و پولارو پس بگیره منم از همه جا بلاکش کردم اما هنوز به خانوادم و هیچکس نگفتم ک درخواست طلاق داده... و این روزا دارم بار همه چیو تنهایی به دوش میکشم من دوسش داشتم هم خودشو هم زندگیمو فقط چندماه زندگی کرده بودم خیلی دلم از روزگار گرفته خیلی دلم شکسته خیلی بهم بد کردن... دخترا دارم وسوسه میشم از بلاکی درسبیارم تروخدا دلمو قرص کنید ک این اشتباهو انجام ندم ...