شوهرم خیلی اذییتم میکنه،من خیلی ادم ضعیفی شدم حالم از خودم بهم میخوره، چند وقت پیش فهمیدم بهم خیانت میکنه با این وجود به زندگیم ادامه دادم، خیلی زندگی داغونی دارم اصلا از لحاظ مالی واحساسی وجنسی از هیچ نظر تامین نیستم. تازه بعد چند سال کارمیکنه ویکم اوضاع داره روبه راه میشه، ولی هنوز هیچی نشده اخلاقش از قبل هم بدتر شده، خیلی بی محلی میکنه پول اصلا نمیده بهم، خیلی بی احترامی میکنه بهم هر ماه یکی دوباری دست روم بلند میکنه هیچ علاقه ای نداره بهم اگه هرچند وقت ازش دور باشم هیچ زنگ نمیزنه حالمو بپرسه، تو خونه اصلا باهام حرف نمیزنه، به هیچ عنوان دوست نداره باهم جایی بریم، من اصلا بهش اعتماد ندارم کاری نمیکنه اعتمادم نصبت بهش جلب بشه، خیلی خسته وداغونم دلم میخواد جدا بشم ازش ولی انقد این حرفو تکرار کردم وباز پیگیر نشدم که دیگه اون فک میکنه همه جوره تو زندگیش هستم بخاطر همین این همه بلا سر من میاره، تورو خدا راهنماییم کنید چیکار کنم