یادمه بچهتر ک بودن.دوتا باهم خواهر برادرن.الان دختره۱۴ پسره ۱۰
اونیکی دختره برا یه خواهر دیگمه ک ۱۱ سالشه
بهشون گفته بودم خرما با کارتن بستهبندیش رو درخت درمیاد باور کرده بودن😂😂تا اینکه خواهرام فهمیدن اینو بهشون گفتم،رفته بودن بچههارو تفهیم کرده بودن گ اونجوری نیس😆
یا ب پسره بچه بود گفته بودم اگر تا زانو مث درخت بکارمت تو رمین و اب بهت بدم رشد میکنی😆
درخت گیلاس خربزه میده
یا ۲ سال پیش اونی ک الان۱۴ سالشه.داشتم ظرف میشستم.گف خالهجون کمکت کنم.منم با خودم گفتم چه فرصت خوبی😈یه سبد پلاستیکی دادم دستش.گفتم بیا با این اون سطل سفیده رو پر اب کن🤣دوبار تلاش کرد بعدش فهمید نمیشه با سبد سوراخسوراخ سلطلو پراب کرد🤣قیافش دیدنی بود.
بابا گناه دارن😂
نامرد😊
یه زمانی نگران بودم بزرگ بشن تفریحاتمو از دست میدم.ولی دیدم ن.ربطی نداره.طفلکا بهم اعتماد دارن همیشه۰😆😂
مریضی .
سادیسم داری
یا روزه سکوت😂یروز بیدار شدم.گفتم فردا میخوام روزه سکوت بگیرم.گفتن چجوریه.گفتم سحر بیدار میشم،حرف میزنم تااااا اذان صبح.بعدش حرف نمیزنم تاااا افطار🤣اقا اینا باور کردن.قرار بود سحری ساعت ۳ صبح بیدارشون کنم ک خواهرام نذاشتن
وای😂😂😂
روانی🤣🤣🤣
😂🏃🏻♀️
همه همین جورین
😂😂
خداشفات بده
