داداشم میخاد نامزد کنه چندروز دیگه یه صیغه محرمیت بخونن تا سال مامانم بگذره بعدش عقد و فلان
داداشمو نامزدش دوماه باهم دوستن بعد روز خواستگاری دختره میگه برام گل بخرید منم به داداشم گفتم گل تو این قرار مناسب نیس و دختر خانوم نباید بیان میکردن که گل بخر
داداشمم داد و بیداد به تو ربطی نداره تو زندگی من دخالت نکنید و ...
و خواستیم نشون بخریم دختره با کلی اصرار که نمیخام بعد عکس فرستاده اینو برام بگیرید
چندروز دیگم محضر میخان صیغه بخونن گفته دختره به داداشم که فقط بابات بیاد با یکی از خواهرات
خیلی حالم گرفتس
دوستان لطفا بی احترامی نکنید من میام با شما حرف بزنم اروم شم و بی احترامی منو بدتر بهم میریزه