هر وقت بخام منو میبره خونه مامانم، اما خودش نمیاد تو.
میگم بیا ده دیقه بشین میگه حوصله ندارم
میره خونه میشینه
نمیدونم چ کار میکنه
امروزم منو رسوند گفتم بیا تو
نیمد
یه ساعت بعدش گفتم عزیزم بیا یه ده دیقه بشین گف میخام برم حموم
دوساعت بعد .الان زنگ زد بیاد دنبالم، گفتم بیا تو بشین باز گف حوصله ندارم
دیگه دارم دیوونه میشم.پدرو مادرم از گل نازک تر نگفتن بش.
هی ادا درمیاره.
اخرش با دعوا اوردمش تو یکم نشست
این کارارو میکنه دیگ نمیخام برم خونه مامانم