من دیشب خواب دیدم تو حیاط مسجدم (مسجد محل خودمون)با مامانم هستم بعد یه مرغ هست تو حیاط که یه عالمه تخم کرده تخم هاش هم همه بزرگ هستن منم دارم لای بوته ها تخم مرغ ها رو پیدا میکنم شونه تخم مرغ هم دست مامانمه بعد یکی یکی تخم مرغ ها رو میزارم تو شونه
بعد مرغه تو همون لحظه ها که من دارم تخم رو جمع میکنم داره تخم میکنه بعد وقتی همه رو جمع کردم یه چند تا دونه که داخل شونه بود میشکنه مرغش هم تو خواب میگم که ماله پسر خالمه