دیروز عصر تا شب رفته بودیم ماهیگیری تو یه روستایی
به شب خورد دیگه تور رو کشیدیم بیرون
اومدیم رو جاده خاکی دیدیم یه زنی رو به رومون اونطرف حوضچه نشسته بود قدش خیییییلی بلند بود نشسته بود کمرش خمیده شده بود مثل کمان یهو عموم داد زن این جنه برگشت سمتمون نگاهمون کرد صورتش سیاااااه بود بعد سرش خیلی بزرگ و پهن بود وقتی سرشو سمتمون چرخوندن صورتش باریک شد
دمپایی من گلی شده بود دمپاییامو زدم زیر بغلم تا خود ماشین دویدیم