خاستم برم خونه پدرم نزاشت، الانم حرصم میگیره که یجوری برخورد میکنع پرو پرو، نه بهم پولی میده، نه محبتی داره، اگ چیزی باب میلش نبود فورا بداخلاق میشه،بیشتر حرفاش سردن اصلا حرف خوب نمیزنه بهم، یه بچه یک ساله دارم خودمم ۲۳ سالمه، تو اوج جوونیم دارم پیر میشم، دلم خوش بود ک دست ب زن نداره ک اونم کم کم داره راه شروع میشه، چیکار کنم؟ کاش میشد جدا شد، قلبم پر درده اما اون اصلا متوجه نمیشه، نمیگه زنم نیاز داره بزار حداقللللل ماهی دویس تومن بدمش، ب چیش دلخوش باشم