من الان ۵ کیلو لاغر کردم دوستانی ک میخان لاغر کنن توجه کنن😑😂😂😂🤭
پسر عموش شوک زده شد بود منم باز سلام کردم تقی مث بچه مدرسیا ک فضولی میکنن تامدیر و معاون میبنه میشینه سرجاش من باز معدب نشستم سر مبله🙁😑😂😂😂
گفت چیشده گفتم کمکش میدی بر دستشویی ؟
گفت اره باهم کمکش کردم ایقد اه ناله کرد از درد عمل.🥲😔 من پشت سرش بودم ی سری چیزا بش وصل بود اونا بگیرم کمرشو ک شکافته بودن واس عمل دیدم💔
بردیمشو اوردیمش نشست رو تخت نمیتونس دراز بکشه هی داد میزد و ناله میکرد ب پسر عموش میگفت بم دست نزن
ب زور و با درد درازش کردیم دوباره خیلی بغضم گرفت
پسر عموش باز بخاطر راحتی من رفت بیرون گف من میرم بیرون تو سالن گفتم ن دیگ میرم گف ن بمون من میرم فعلا
منم باز وایسادم بالا سرش تا خوابش برد خیلیم گریه کردم تموم صورتم شد اشک
بوسیدمش و چند بار رفتم دنبال پسر عموش نبود
میترسیدم تنها بزارمشو برم .پیام دادم داداشش ک ب پسرعموشون خبر بدن بیاد بالا بازم.تا من برم سریع اومد
اونم هی میگفت ظهره حواست باشه گفتم باشه
ی خدافظی سرسری کردم اومدم
اسنپ گرفتم.برگشتم خونه حدودا ۳ رسیدم خونمون