از خودش که بارها پرسیدم گفته برم ببینم میتونم گوشی ببرم یا اگر نشد از خود پادگان بهت زنگ میزنم
و هروقت بشه مرخصی گرفت میام پیشت
برام توضیح داده چطوریه و صبحا باید خیلی زود پاشن و چقدر سختی داره من همش استرس دارم بخاطر همون از ادمای مختلف دارم میپرسم تا شاید حالم بهتر شه
و بهم گفته که سه سال و خورده نزدیکای ۴ سال دیگه میخواد بیاد خواستگاریم