یکی از دوستای خواهرم
مادر پدرش طلاق گرفتن پدرش ازدواج کردع مادرش مجرده هنوز
اینا پنج ساله جدا شدن
ی دختر دارن ک حدودا۱۴یا15سالشع
مادر دختره به باباش گفتع بیا زهرارو بردار ببر من میتونم نگهش دارم میخوام برم تهران زندگی کنم این دستو پامو میگیرع
بابای دختره هم گفته من خانومم زهرارو نمیخواد منم نمیتونم نگهش دارم اذیت میکنه
این طفل معصومم وسایلاشو جمع کرده رفته خونه ی مادر بزرگش زندگی میکنه
الان سه روزه
از اونورعمو و زن عموی کثیفش اذیتش میکنن تو خونه مادر بزرگش
ی پسر عموهم داره ک 22سالشه به این طفلی چشم داره اذیتش میکنه
دوست صمیمیه خواهرمه برای خواهرم تعریف کرده خواهرمم به من گفت