یعنی الان ۱۰ روزه اومده پیشم بمونه برای زایمانم هفته ۳۷ هستم و شدیدا درد کمر و لگن دارم با یه پسر بچه کوچیک که مدام نیاز به رسیدگی داره
از دو روز پیش سر یه موضوع کاملا خنده دار و مسخره قهر کرده رفته توی اتاق بجز برای دستشویی غذا خوردن و چای و نسکافه خوردن در نمیاد وقت خوابش یا تلفن حرف زدنم برای اینکه نریم داخل قفل میکنه کلا در اتاق رو
از طرفی هم شوهرم ماموریت بهش خورده ۴ روز نیستش هم خانمی که کمکیم بود از پنجشنبه شوهرش عمل داشته نمیادتا آخر هفته
خدایی چرا اینحوری مادر من خسیس،، پر توقع ،، غر غرو ،، بی حوصله و اعصاب خورد کن
همه اش میگه چرا مادر شوهرت نمیاد منو اسیر کردی در صورتی که مادر شوهرم بنده خدا یه هفته پیشم بود بجز کارای منو پسرم کارای مامانمم انجام میداد ولی اونم چون مکه ایی دارن چند روز پیش رفت که اونارو راه بندازه آخر همین هفته برگرده…
اونا اومدن مامانمو میفرستم بره حتی موقع زایمان کردنمم دلم نمیخواد کسی خبرش بده بیاد سمتم
خودش بمونه و رو سیاهیش
حالا خوبه کلا نوه ایی هم جز بچه های من نداره که بگیم عمری زحمت کسی رو کشیده