یه فامیل دور داریم ک سالی یکی دوبار می بینیمشون
من با دختر اون خانواده خیلی صمیمیم و شماره همو داریم
همیشه سر ازدواج شوخی داشتیم و می گفت خودم شوهرت میدم و....
سیزده بدر امسال باهم بودیم داداشش رو بعد ۲_۳سال دیدم
اصلا با داداشش راحت نبودم ، حتی سلامشم نکردم😐
روز سیزده بدر بیشتر از ۶۰ نفر بودیم
از اول تا آخر نگاهش زوم من بود
منم با دخترای فامیل می رفتم پیاده روی و نمیخواستم زیاد جلوی چشمش باشم
بعد چند روز دوستم پیام داد و بعد کلی شوخی گیر داد ک معیاراتو برا ازدواج بگو یکسره از داداشاش تعریف میکردو ... حرفاش رنگ و بوی شوخی نداشت
روز بعدش داداشش تو اینستا بهم درخواست فالو داد
منم قبول کردم🙄😐
ک به تک استوری هامو ریپلی میکنه
چندماهی میشه
دیشب می گفت آرزو دارم دلم گیر کسی باشه ولی نیست
😐
بعد گفت دیگه تصمیم قطعی به ازدواج دارم ولی الان اولویتم خونه خریدنه
گفتم مارو هم دعوت کنید دلمون لک زده برا عروسی
گفت مگه میشه دعوتت نکنم فعلا صبر کن خونه بخرم
بعد عموی من یخورده تعصبیه و گیر میده
می گفت عموتو دعوت نمی کنم ک تو راحت باشی
قطعی گفت کسی رو دوست نداره
خب چرا تک به تک استوریای منو ریپلی میکنه چرا انقدر فاز صمیمیت برداشته
فکر می کردم از من خوشش میاد🥲😂💔
خب
شت 😂 مبارکه !
خب
بعد گفت به نظرت ممکنه از این به بعد دلم به کسی گیر کنه
گفتم نه😐
از چت با فامیل بپرهیز😑
روت کراش زده
تکلیفش مشخص نیست میخواد بزارت تو آب نمک ببینه بهتر پیدا میشه یا ن
مث چی دروغ میگه مبخاد توخودت بیاری وسط و توام دم نزن
شایدداره مزه دهنتومیسنجه شایدم اول میخواستن الان نه
تازه چندروز پیش تولدم بود میخواست کادو بیاره در خونمون قبول نکردم😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز