سلام به همه . این تاپیکو با این اسم زدم واسه همه ی اونایی که مثل من با خوندن تجربیات بقیه انرژی میگیرن و راه بهتر زندگی کردن رو یاد میگیرن . بچه ها خواهش میکنم توی این تاپیک فخر فروشی نکنید. من توی یه تاپیک کسیو دیدم به اسم غزل که این تجربه رو از جایی شنیده بود و در اختیار ما گذاشت.بیاین بمونیمو هر روز مطالب کاربردی یاد بگیریم.در ضمن.غر زدن ممنوووووع
شوهر من بهم میگه هر چی میخوای بگی رو با زبون خوش بهم بگو نه با پرخاش و صدای بلند...میگه اگه این کارو کنی جونمم بخوای نه نمیگم بهت .یا میگه وقتی چیزی ازت میخوام ب عنوان شوهر اگه انجام بدی عاشق ترت هم میشم.میگه اخلاقم اینه.اگه دهن ب دهنم بشی یا زبون درازی کنی بدتر میشم. وقتی فکر کردم دیدم راست میگه تو دعواهایی ک سعی کردم کم نیارم و داد و بیداد کردم و زبون درازی وضع صد برابر بدتر شد اما خیلی چیزارو حتی توی اس با ی حالت اروم و ناراحتی گفتم قبول کرده ک خودمم باورم نمیشد ...
نفس همونموقع ک اونجور بهت گفت ی دستمال برمیداشتی شرو میکردی اروم رژتو پاک کردن و در حینش اروم گریه میکردی و میگفتی من واسه دل تو واسه اینکه ببینی رژ زدم وگرنه خودم که نمیخواستم ولی انگار تو خوشت نیومد باشه دیگه نمیزنم...اونوقت شوهرت هم اگه از نگرانی کثیف شدن بالشت و خجالتش از مامانش ک بابشتو ببینه گفته رژتو پاک کن راحت میگفت شاید دلجویی هم میکرد و نه تو اونجور ناراحت میشدی و نه ذهنیت بد پیدا میکردی
ستاره جون خیلی چیزاروهم متوجه نیس بعضی وقتا ی حرفایی تو دعوا میزنه کاصا مخم صوت میکش ولی بعدش اروم میش من لاک خیلی دوس دارم ولی عجیب حساسه دیشب دیگ ب گریه افتادم گذاش یه لاک اونم رنگی ک زیاد معلوم نشه فقطم ی انگشتمو زدم بعدشم ک داشتم شصتمومیزدم عصبانی شد ک من فقط گفتم ی انگشتت
ستاره جون خیلی چیزاروهم متوجه نیس بعضی وقتا ی حرفایی تو دعوا میزنه کاصا مخم صوت میکش ولی بعدش اروم میش من لاک خیلی دوس دارم ولی عجیب حساسه دیشب دیگ ب گریه افتادم گذاش یه لاک اونم رنگی ک زیاد معلوم نشه فقطم ی انگشتمو زدم بعدشم ک داشتم شصتمومیزدم عصبانی شد ک من فقط گفتم ی انگشتت
میفهمم چی میگی..شما الان نامزد هستین و اون میخوا اینجوری احساس مرد بودنشو پیدا کنه...شوهر منم اوایل رو ی سریا چیزا خیلی حساس بود اما من وقتی میگفت ارایش حق نداری بکنی لوسانه میگفتم ترخدا بزارر ی رز کوچولو ترخدا بزار وقتی میگفت باشه میگفت ترخدا ی خط چشم کوچکولو هی میگفت لا اله الاه الله اما خوشش هم میومد و راضی میشد جوری ک الان بیرون میخوایم بریم میگه تو برو کارتو شروع کن زودتر بعد من اماده شم ارایش ملایم الان واسه بیرون دوست داره... کاری که تو باید بکنی اینه که وقتی میگه لاک نزن جلوش نه کوتاه بیای نه ابهت مردونشو از بین ببری...با ظرافت زنونه کاری کن ک حتی شده با اخم بزاره لاک بزنی بعد کم کم براش عادی میشه
شوهر منم تو دعوا ی حرفایی میزنه که اصلا من باورم نمیشه و ب قول تو مخم سوت میکشه اما بعد پشیمون میشه میاد میگه من موقع عصبانیت نمیفهمم پی میگم تو ببخش دست خودم نیست...فکر کنم شوهر تو هم همینطوره....
به خودت برس لباسای خوب بپوش به اهنگ گوش کن.اهنگ شاد.صبحها میره سرکار بیدارشو عصر از سرکار میاد خودت در رو براش باز کن ولی اصلا نزدیکش نشو ببین چیکار میکنه.