2777
2789
عنوان

خیلی یعنی برای من جالبه که

102 بازدید | 5 پست

از نظر کاربر های اینجا مادر ها فرشته هستن و چون آدمو بدنیا میارن و بزرگ میکنن قادرن هر بدجنسی و دلشکستگی رو روی فرزندان پیاده کنن و فرزندان همچنان باید عاشقشون باشن و احترام بذارن :)

اونکه که بی عیبه خداس فقط

منم درکشون نمیکنم هر آدمی ی عیبی داره کسی فرشته نیس واقعا🤝

 یه صلوات واسه خوشبختی خودت میفرستی😁اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤝میشه  واسه  منم دعا کنین🌱آرزومه برم کربلا با شوهرم انشالله  تو سال جدید همه به آرزوهای قشنگشون برسن 🥺 تو تاپیک های نذرصلوات و دعا  منو تگ کنین  .... تومثل عکس ماه در برکه ای درمنی و دور از من🥺🫂❤تاریخ امضا ۲۵اسفند ماه ۱۴۰۲🤷‍♀️😄

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ن از نظر من نیستن با اینکه عاشق بچه هامم ولی بعضی وقتا بی انصافی میکنم چون دیگه  نمیشکم ظرفیت تکمیلم

قسمت بد داستان اینجاست که:                                 ما ن ازدواج رو خواستیم                                            ن جدایی رو💔:)

مادری که واقعا مادر باشه چجوری میتونه به بچش بدجنسی کنه؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792