من مامانم و رو خیلی دوست دارم
سنش زیاده ولی خدایی خیلی پای زندگی و بچه هاشه ولی بنظرم زیادی ایدال گرا و حساسه مدام توی غر زدن و غیبت کردن و تذکر دادن و خلاصه بحث ساختن
البته اینم بگم خیلی خسیسه و از همه دنیا مخصوصن بچه هاش و من که دختر بزرگه هستم توقع داره دوس داره در حد گونی پول رو سرش خالی کنم در حالی که خدارو شکر وضع خودش خوبه حقوق پدر خدا بیامرزم هست خونه هم از خودشونه ماشینم داره داداشم هم که بعد خودمه و دبی زندگی میکنه گاهی پول درشت میزنه به حسابش
و هر مناسبتی هم براش کادو میخریم در صورتی که خودش هیچچچ حتی در حد تولد پسرمم کادو نمیاره
پسرم تنها نوه اش هست و خیلی بهش محبت میکنه و دوسش داره ولی کادو مادو هیچ
حالا ما که توقع نداریم اصلا فقط خواستم بگم اخلاقش چطوره
الانم یه هفته است اومده شهری که خونه دوم من هست چون همین روزا وقت زایمانمه اومده کنارم باشه خونه کامل و راحت و همه چیز در اختیارش و هوا خوب هیچ کاری هم انجام نمیده یعنی من کمکی گرفتم اینجا خانمه میشوره میسابه میپزه و میره هر روز ولی مدام بحث میسازه و غر میزنه غیبت میکنه
یعنی نمیدونم حواسم به دردای زایمانم باشه یا انرژی منفی ایشونه تحمل کنم بخدا امشب دیگه اشکم رو در آورده
خودشم الکی الکی سر یه کلام حرف مسخره که به شوخی بهش زدم رفته نشسته یه ساعت گریه که بیشتر اعصاب منو خورد کنه انگار نه انگار چند روز شوهرم ماموریته و منو سپرده دستش