ببین عزیزم توی این دنیا هیچ بایدی وجود نداره
ولی بشین فکرکن ما یکبار بدنیا میایم
جدایی با بچه خیلی سخته خییییلی، حتی اگه همه چی فراهم باشه بلزمکمبود داره بچه چه موقع مدرسه چه ازدواج
ولی موندن تو زندگی هایی که تهی نداره و همش دعواست هم برای روحیه بچه بده
انتخاب خیلی سخته ببین رفتن یا سوختن
من خودم به شخصه خیانت دیدم چندبار یک سال بیشتر حال روحیم خراب بود، ببین اصلا هم شوهرم ازم دور میشد حالم خراب بود هیجا بهم خوش نمگدشت آرامش نداشتم مدام زنگش میزدم همش دعوابود، ولی یشب واقعا خسته بودم یادمه شب قدر بود از ته دلم از خدا،حضرت علی آرامش خاستم گفتم واقعا روانی شدم، اصلا نفهمیدم پسرم کی چهاردست پاکرد کی سینه خیزرف چون همش منتطربودم بخوابه من یکجا بشینم، خلاصه کم کم آروم شدم همسرم رفیق باز بود تا دوشب خانه نمیومد کم کم از سرش افتاد من خودمو بیشتر نزدیک میکردم خداروشکر بعد سه سال خیلی بهتر شده، هنوزم اخلاقای بدی داره مثل مامانی بودنش یا عصبی بودنش گاهی دست بزن، ولی نسبت ب قبل بهتره خیلی وقتا تصمیم جدایی داشتم ولی نتونستم بخاطر پسرم، پسرم خیلی وابسته باباشه میدونم ضربه بدی میخوره، خیلی سخته بین اینکه از جوونی خودم بگذرم از خوشیام تا اینکه وایستم تواین زندگی بخاطر پسرم، انشالله خدا کمکت کنه